فتوّت و جوانمردی امام حسن مجتبی (ع)

ساخت وبلاگ

از جمله کارها و اقدامات مهم امام حسن مجتبی (ع) در راستای خدمت رسانی به جامعه ی اسلامی، رسیدگی به مشکلات نیازمندان بود. در حقیقت بخشش و کرم ، از ویژگی های خاندان رسالت است.

آن ها همواره با ایثار دارایی ها و امکاناتی که در اختیار داشته اند، گره گشای مشکل های مردم بوده اند. به همین دلیل امام حسن (ع) مردی بخشنده و به کریم اهل بیت (ع) مشهور بود ؛ به طوری که درباره ی او داستان های زیادی نقل کرده اند. جوانمردی اهل بیت علیهم السلام تا آن اندازه بود که علاوه بر پیروان خود ، حتی به محرومان و نیازمندان مخالف خود نیز کمک می کردند. به عنوان نمونه در مناقبِ ابن شهر آشوب آمده است: «مردی شامی که در اثر تبلیغات معاویه، دشمن اهل بیت (ع) بود، در مدینه امام مجتبی (ع) را دید و شروع کرد به ناسزاگویی و لعنت و ... آن حضرت نیز هیچ نمی گفت. سخنانش که تمام شد حضرت رو به او کرد، سلام داد و لبخند زد و فرمود: گویا غریب هستی، اگر از ما چیزی بخواهی می دهیم و اگر راهنمایی بخواهی، رهنمون می شویم و اگر بخواهی بارت را به مقصد می رسانیم. اگر گرسنه ای، سیرت می کنیم و اگر برهنه ای، تو را می پوشانیم و اگر نیازمندی بی نیازت می کنیم. اگر رانده شده و بی پناهی، پناهت می دهیم، اگر حاجتی داری بر می آوریم، اگر به منزل ما بیایی، تا وقتی که بخواهی بروی، مهمانت می کنیم و ...مرد شامی که این سخنان را شنید و این برخورد را دید، گریست، و گفت: شهادت می دهم که تو جانشین خدا در زمینی. خدا داناتر است که رسالت خود را کجا قرار دهد. تو و پدرت در نظر من منفور ترین اشخاص بودید، اما اینک تو محبوب ترین فرد در نظر منی. آن گاه به خانه امام (ع) رفت و تا بود، مهمان او بود و از دوستداران اهل بیت (ع) گردید» (ابن شهر آشوب، ج 4/19). در حقیقت این معجزه ی رفتار کریمانه است که حتی دشمن را به دوست تبدیل می سازد.

شایان ذکر است که ائمه ی اطهار علیهم السلام برای مظاهر دنیوی از جمله مال و ثروت ارزش ذاتی قائل نبودند و سعی می کردند به حد اقل آن بسنده کنند و مازاد آن را در راه هایی که موجب خشنودی خداوند بود صرف کنند. یکی از این راه ها انفاق به افراد تهی دست و نیازمند می باشد. این سیاست خدا پسندانه ی مالی علاوه بر جنبه های معنوی و آثار اخروی، عامل مهمی در کاهش فقر و فاصله ی طبقاتی جامعه ی اسلامی و تألیف قلوب افراد و حفظ شخصیت و علاقه مند ساختن آنان به مکتب اهل بیت (ع) و جلوگیری از ارتباط گرفتن و نزدیک شدن آنان به دستگاه زر و زور خلفا بود. در پرتو برخورداری ائمه علیهم السلام از این خُلق نیکو، وجود آن بزرگواران پیوسته مایه ی امید و خانه شان نه تنها مرکز نشر دانش، بلکه پناهگاه افراد نیازمند و درمانده و محل رفت و آمد انسان های مختلف به ویژه آنان که از راه دور آمده بودند، بود. این مسأله هم برای عموم مردم جا افتاده بود، به گونه ای که وقتی فرد نیازمند و درمانده ای را می دیدند او را به خانه ی امامان علیهم السلام راهنمایی می کردند و هم برای خود افراد درمانده، بدین معنی که به محض مواجه شدن با مشکلی مستقیماً سراغ خانه ی آن ها را می گرفتند زیرا آن ها در نهایت جوانمردی بودند. به طوری که در لحظه ای که به امام حسن (ع) خیانت کردند و طعام یا آبی زهر آلود به او نوشاندند، حاضر به معرفی عامل آن کار نشد. «آورده اند که چون امیرالمومنین حسن را زهر دادند و جگر وی پاره پاره می افتاد و برادرش حسین (ع) به بالین وی نشسته بود گفت ای برادر جان ما را بگوی که این کار را به تو که کرده است؟ تا سر وی از تن جدا کنم که به خاندان رسول الله چنین خیانت روا داشت. گفت یا حسین، من دعوی فتوّت می کنم اگر بگویم غمازی کرده باشم و آن گه از درجه ی فتوّت بیفتم. در وقت مرگ و فردای قیامت در روی پدر و جد خود چون نگاه کنم؟ » (افشاری و مداینی، 87). البته برای اطلاع درست از این ماجرا باید به کتاب های امامیه مراجعه کرد.

از صفات جوانمردی سفره نهادن و طعام دادن است و امام حسن بن علی (ع) چنین صفتی داشت. درباره ی طعام جوانمردان گفته اند: «طعام جوانمردان و سخاوتیان گوارنده و سودمند بود و خورنده را نوش، که می گوید ایشان چون طعام نهند به خوش دلی و طیب نفس نهند، پس خورنده را هَنِیئاً مَرِیئاً گفت و طعام بخیلان به خلاف این بود، ناگوار و ناسازگار که ایشان آنچه دهند به تکّلف دهند نه به طیب نفس، پس آن درد باشد نه درمان. مصطفی (ص) از این جا گفت: « طعام السخی دواء و طعام البخیل داء» (میبدی، ج 2/ 413).

همچنین نقل شده است: «روزی حسن (ع) بر گروهی مستمند گذشت و آنان پاره های نان را بر زمین نهاده و خود روی زمین نشسته بودند و می خوردند. چون او را دیدند، گفتند: ای پسر دختر رسول خدا! بیا با ما هم غذا شو. بی درنگ از مرکب فرود آمد و گفت: «خدا، متکبران را دوست ندارد» و با آنان به غذا خوردن مشغول شد، آنگاه آن ها را به میهمانی خود دعوت کرد و به آنان غذا و پوشاک داد (مجلسی، ج 43/ 319).

در فتوّت نامه ها دلالت هایی چون عدالت و انصاف را با تشبیهاتی به پیامبر اسلام و حضرت علی و امامان شیعه نسبت داده اند. از جمله میزان ترازو را به حضرت محمد (ص)، شاهین آن را به حضرت علی (ع) و کفه ی راست آن را به امام حسن مجتبی (ع) و کفه ی چپ آن را به امام حسین (ع) نسبت داده اند (همان، ص 171). همچنین در فتوّت نامه های اصناف، به نقش امام حسن (ع) در پوشاندن جامه و خرقه ی فتوّت به صاحبان برخی مشاغل اشاره شده است: «اما چنین روایت کرده اند که خواجه ی خباز در مطبخ امام حسن نان پزی می کرده است و شمس الدین سمرقندی شاگرد او بوده و نان پزی می کرده است و حضرت امام حسن خواجه ی خباز را میان بسته و شدش رسانید و خرقه ی کار و کسوتش حواله کرده تا بر اهل این طایفه واضح باشد» (همو، 163). در ایضاح بیشتر بحث باید گفت که سخنانی از امام حسن مجتبی (ع) در باب فتوّت و جوانمردی روایت شده است. به عنوان نمونه از امام حسن (ع) سؤال شد که مروّت چیست؟ آن حضرت فرمود: «عفاف در دین و حُسن تدبیر در معیشت و صبر بر حوادث تلخ زندگی» (مجلسی، ج 71/ 273). نیز گویند که امام حسن (ع) فرمود: «مروّت عفت است و خویشتن داری و بخشش کردن در حال توانگری و درویشی» (صراف، 204).

در جایی دیگر فرموده اند: «شح الرجل علي دينه و اصلاحه ماله و قيامه بالحقوق» یعنی حرص انسان در پاسداري از دين خويش و بخل در از دست دادن آن و تلاش براي اصلاح مال و ثروتش و قيام وي براي انجام حقوق است. همچنین از امام حسن (ع) نقل شده است: مروّت نگهداري دين، عزيز کردن نفس، نرمي در برخورد با زير دستان، تعهد و وجدان کاري، اداي حقوق، دوست داشتن مردم و مهرورزي نسبت به مردم است (مجلسی،  ج ۷۸/۱۰۹). در حديث ديگری امام حسن مجتبی (ع) فرمودند: «المروءة العفاف و اصلاح المرء ماله» یعنی مروّت، عفاف و اصلاح کردن مال و ثروت است (مجلسی، ج ۷۸/۱۱۴). در اين چند حديث يازده صفت براي تبيين حقيقت مروّت و جوانمردی وجود دارد. با ملاحظه ی صفات مترادف و هم معني و عناوين مرتبط و ادغام آن ها، مي توان در مجموع «هشت صفت» اهل مروّت را شناخت:

1-     حفظ دين؛ یعنی دين خواهي و پاسداري از آن.

2-     اصلاح مال؛ یعنی کوشش در کسب رزق و لقمه ی حلال و پاک سازي ثروت و مال.

3-     اداي حقوق؛ یعنی رعایت حقوق عام و خاص به عبارت دیگر رعایت حق الله و حق الناس.

4-     عزت نفس؛ یعنی جهاد اکبر و غلبه بر هواي نفس.

5-     مدارا و ملاطفت؛ یعنی داشتن حُسن خُلق در ارتباطات با عموم مردم

6-     وجدان و تعهد کاري؛ یعنی التزام به انجام کارهاي خير و داشتن وجدان کاري.

7-     مهرورزي و دوستي با مردم؛ یعنی دوست داشتن مردم در زبان و عمل

8-     عفاف و عفت ورزي؛ یعنی توانايي غلبه بر شهوت و هواي نفس و باز داشتن خويش از کار زشت.

 اوصاف و لوازم مروّت در بيان امام حسن مجتبي (ع) قداست و لزوم آراستگي به جوانمردی را ياد آوري مي کند، خصلتي که در نزد مردم داراي جايگاه ارزشمندي است و در این زمینه پيامبر (ص) و امامان (ع) در عمل آراسته به ارکان جوانمردی و در خط مقدم فتوّت و مروّت در تاریخ اسلام بوده اند.

دکتر مجتبی گراوند...
ما را در سایت دکتر مجتبی گراوند دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : cgaravand20100 بازدید : 236 تاريخ : يکشنبه 19 اسفند 1397 ساعت: 5:10